خب!
آخرین آدینهی مهرتون به خیر باشه دوستانم. امروز مهر به سر میاد و از همین تریبون دعا میکنیم هر کیو که میخواین سر مهر بیاد و از این حرفا. آدم بعضی وقتا یه متنهای چیپ و سبکی می بینه که انگار طرف رو مجبور کردن مناسبتی و برای فلان چیز، شعر(؟) بنویسه! خیلی دوست دارم یه بار زل بزنم تو چشم بعضی شاعرنماها و بگم ببین! با توام! اصلن مجبور نیستی برای سیل و زلزله و سایر بلایای طبیعی، چرندیات پست مدرن بنویسیا؟؟؟ شما ذهنشو مشغول نکن،آفرین! یعنی بعضی از این دوستان همه فکر و ذکرشون اینه که کی پس سونامی میاد که برای سونامی شعر بگیم؟؟ یعنی فقط جای همین یه قلم توی آرشیوشون خالیه!! مسلمه که بحث عزیزان شاعری که واژه از دلشون برمیاد و لاجرم بر دل ما میشینه جداست. از کجا به اینجا رسیدیم؟؟ بنده یه خبطی کردم و می خواستم پست رو با یه متن قشنگ دربارهی مهر شروع کنم که خب به نتیجهی خوبی نرسیدم.
بر جلبکهای سبز روی مرداب
فرود میآید یک پروانهی زرد رنگ و
کمی بعد، دیگری
برای جهانگردی شعرانهی امرور هایکو میخونیم. هایکوها رو از "این جهان دیگر" ریچارد رایت انتخاب کردم که میتونید در ادامه ی مطلب بخونیدشون. با حال و هوای پاییزی.
نشر نگاه،برگردان احمد محیط.
ادامه مطلببرچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 187